اجتماعی

کدام جاسوسی؟ ۲۰ هزار میلیارد تومان سود پشت پردهٔ فیلترینگ اینترنت

به گزارش اول فارسی ، زیان محضِ فیلترینگ عنوان پیشنهاد عباس عبدی، فیاض زاهد و محمد مهاجری درباره اینترنت به رییس جمهور است که در روزنامه اعتماد منتشر شده است:

در ایران چگونه میتوان درباره موضوعی اختلافی به توافق رسید؟ در کشور توسعه‌یافته گروه‌های کارشناسی میتوانند بخشی از این مشکل را حل کنند. در ایران نیز کارشناسان دادگستری در پرونده‌های حقوقی و کیفری نظر کارشناسی میدهند. ولی ظاهرا در حقوق عمومی اجازه حضور گروه‌های کارشناسی داده نمیشود. نمونه آن همین بحث فیلترینگ است. اغلب ادعاهای رسمی برای فیلتر کردن فضای مجازی خلاف واقع است. راه‌حل نیز تعیین یک گروه کارشناسی معتبر و تهیه گزارش و نتیجه‌گیری از جانب آنان است. به‌طور کلی حداقل دو انگیزه برای فیلترینگ وجود دارد که یکی پوشش دیگری است. انگیزه دیگر پوششی برای پنهان کردن انگیزه اول است، یعنی مخالفت با جاسوسی کردن از طریق این برنامه‌هاست، چون از بیان اولی شرم دارند، دومی را ابراز میدارند، ولی واقعیت این است که یک انگیزه بسیار مهم‌تر نزد سردمداران پشت پرده فیلترینگ وجود دارد که کاملا کتمان میشود و آن فروش فیلترشکن است. ولی خب این کار چون یک جنایت اقتصادی و حتی ضد امنیتی است آن را ابراز نمیدارند و جاسوسی خیالی را مستمسک خود قرار میدهند. در این یادداشت میکوشیم توضیح دهیم که ماجرا چیست؟ برخی برآوردهای رسمی نشان میدهد که گردش مالی سالانه فروش فیلترشکن حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان (۲۰ همت) است. این رقم سرسام‌آوری است. آخرین مطالعات نشان داده که با رفع فیلتر واتس‌آپ مصرف فیلترشکن حدود ۸ تا ۱۲ درصد کاهش یافت. در واقع به‌طور میانگین حدود ۱۰ درصد کمتر شده که زیان ۲ هزار میلیارد تومانی به فروشندگان فیلترشکن وارد کرده است و آنان دنبال فشار برای فیلتر کردن دوباره واتس‌آپ هستند. ادعای آنان ابزار جاسوسی بودن این شبکه‌هاست. فرض کنیم که این ادعا درست باشد. خب! با فیلتر کردن چه چیزی را حل میکنید؟ کسی که جاسوس باشد بهترین و گران‌ترین فیلترشکن را میخرد و کار خودش را انجام میدهد. اتفاقا حتی اگر واتس‌آپ یا هر برنامه دیگر هم فیلتر نباشد، آنان برای جاسوسی کردن میکوشند از فیلترشکن استفاده کنند تا ردپایی از خود به جا نگذارند. در واقع برای آنان فیلتر بودن ارجح است. یک ملت که جاسوس نیست. تعدادی اندک هستند که انواع و اقسام وسایل و شیوه‌ها را برای کار خود خواهند داشت. به علاوه مگر هر ابزاری که برای جاسوسی قابل استفاده باشد را حذف میکنند؟ اسلحه گرم ممنوع است، چون کاربرد آن اغلب برای اعمال خشونت و جرم است، ولی تعداد قتل‌های با چاقو که بیشتر است، پس چرا چاقو را ممنوع نمیکنند؟ چون این کار احمقانه است، زیرا ۹/۹۹ درصد استفاده از چاقو در امور مثبت است و اگر نباشد زندگی مختل میشود. به قول معروف برای یک بینماز که در مسجد را نمیبندند. پس میلیون‌ها نفری که از این شبکه‌ها استفاده میکنند، را نباید فدای احتمال جاسوسی تعدادی اندک کرد. از سوی دیگر حتی فیلترینگ مانع از استفاده مردم نشده، چون آنقدر به این شبکه‌ها نیاز دارند که هزینه فیلترشکن را هم میپردازند و اکثریت بسیار قاطع مردم از آن استفاده میکنند.

نکته مهم این است که طرفداران فیلترینگ فرق میان جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات را نمیدانند یا میدانند و نمیگویند، شبکه‌های اجتماعی منبع عظیم اطلاعات هستند و این با جاسوسی فرق میکند. یک نظام‌ معقول راه تولید و جمع‌آوری اطلاعات را نمیبندد، چون خودش هم به آن نیازمند است. اطلاعات داده‌های مشاع است و باید همگان به آن دسترسی داشته باشند و متغیر مهمی برای فهم مسائل جامعه است. پس نباید با جمع‌آوری داده مخالفت کرد، مساله اصلی جاسوسی است که اصولا راه برای انجام آن فراوان است و بهترین آن استفاده از فیلترشکن است که در اختیار مردم گذاشته‌اید. ولی نکته بسیار مهم این است که نه فیلترینگ و نه اینترنت ملی و نه هیچ چیز دیگری نمیتوانند مانع از جمع‌آوری اطلاعات شوند، چون جمع‌آوری اطلاعات از طریق سیستم عامل نیز ممکن است. سیستم عاملی که روی تمامی کامپیوترها و موبایل‌ها وجود دارد. اتفاقا از آنجا بیواسطه و مستقیم میتوانند عمل کنند، در حالی که از طریق اپلیکیشن‌هایی مثل واتس‌آپ باید با واسطه عمل کنند. مراکز دسترسی به همه اینها هم در ایالات متحده است اگر مجبور شوند این کار را خواهند کرد. مشکل فیلترشکن‌ها جز هزینه زیاد برای مردم، آلوده کردن کل شبکه اینترنت ایران است که عوارض بسیار زیادی دارد و کارشناسان مربوط تعجب میکنند که یک حکومت چگونه حاضر میشود تا این اندازه به شبکه اینترنت خود زیان برساند، بدون اینکه هیچ نتیجه‌ مفیدی داشته باشد؟ فیلترینگ موجب مسدود شدن دسترسی ایرانیان به خیلی از سایت‌های جهان است و کلا اینترنت ایران را آلوده کرده است. از همه بدتر این است که فیلترشکن مجرای جذب جاسوس است. فیلترشکن‌های مهم تولید اسراییل و کشورهای غربی است یا تحت نفوذ آنان قرار دارند و با آگهیهای جذب جاسوس مفت و مجانی افراد را در اختیار سازمان‌های جاسوسی قرار میدهند.

برخی گمان میکنند که شبکه‌های داخلی مشکلات جمع‌آوری اطلاعات را ندارند. این اشتباه است، چون سیستم عامل آنها در دسترس است و اگر بخواهند از آن طریق اقدام میکنند. برای جاسوسی امن نیز انواع راه‌های ارتباطی مثل استارلینک و غیره وجود دارد که بعید است کسی از روش‌های دیگر برای دادن اطلاعات جاسوسی مهم استفاده کند. برای جمع‌آوری اطلاعات فراتر از شبکه‌های مجازی میتوان از سرورهای تاسیسات شبکه، تاسیسات مخابراتی، دیتابیس و از همه مهم‌تر سیستم عامل هم استفاده کرد.

یکی از نکات جالب فیلترینگ این است که اگر اینترنت فیلتر نباشد، همه اطلاعات را فقط ایالات متحده قادر است که رصد و استفاده کند. ولی فیلترینگ موجب شده که همه کشورهایی که فیلترشکن تولید و عرضه میکنند نیز از این امکان بهره‌مند شوند، از جمله بریتانیا، اسراییل و امارات از این موارد هستند، چون فیلترشکن‌ها را اغلب سرویس‌های اطلاعاتی خارجی تولید کرده و میفروشند. برای توجیه فیلترینگ و جا انداختن آن و کسب ۲۰ هزار میلیارد تومان پول مفت چه کارهایی کرده‌اند؟ یکی از اقدامات سوال‌برانگیز آنان دادن خطوط آزاد شاید تا حدود ده‌ها هزار به افراد خاص است. در واقع یک اینترنت طبقاتی درست شده است. البته برخی از این افراد به صفت حرفه‌ای نیازمندند، ولی بسیاری از سیاسیون نیز اینترنت آزاد دارند و درکی از فیلترینگ و عوارض و زحمات آن ندارند. برخی افراد پیشنهاد میکنند که همه این خطوط را هم فیلتر کنید تا این افراد متوجه بدبختیهای فیلترینگ بشوند، بلکه صدای مردم را بشنوند. نگاه سلبی و سودجویانه موجب فیلترینگ میشود و به جای حل مسائل، صورت آن را پاک میکنند. در حالی که با فیلترینگ هیچ مساله‌ای حل نمیشود. فراموش نکنیم، VPNها یا همان فیلترشکن‌ها مثل دزدی است، هر قدر محدودیت‌ها را زیاد کنید، آنان هم راه‌هایی برای دور زدن آن پیدا میکنند. این بازی را باید به شکل دیگری حل کرد. راه‌حل مبارزه با دزدی نابود کردن ثروت مردم نیست، بهره‌مند کردن همگان از ثروت و برخورد با تعداد اندک دزدیهای باقیمانده و افزایش نظارت است. بنابراین انگیزه موثر بر رواج و تداوم فیلترینگ هیچ کدام از دو موردی که در ابتدا گفتم، نیست. نه جاسوسی و نه حتی ناتوان کردن مردم در دسترسی به فضای مجازی نیست. مساله در درجه اول اقتصادی است، ۲۰ همت رقم کمی نیست. در درجه دوم هم اقتصادی است. ۲۰ همت رقم زیادی است. در درجه سوم نفوذ است تا مردم را عصبانی کنند. به نظر میرسد که انگیزه‌های دیگری هم در این میان باشد. برخی مثل صدا و سیما فضای مجازی را رقیب جدی خود میدانند و به جای همراه شدن با آزادی رسانه، دنبال محدود کردن آن هستند. نمونه آن محدودیت برای تولید برنامه از سوی تلویزیون‌های اینترنتی است.

پیشنهاد مشخص این است که آقای پزشکیان یک گروه کارشناسی مستقل و مورد اعتماد جامعه و شناخته شده را مسوول بررسی و ارایه گزارشی درباره فیلترینگ کند و هر چه گفتند را عمل کند. زیر بار افراد ناشناس و دارای منفعت‌های شخصی نروید. البته شاید بگویند که کشورهای دیگر هم مثل فرانسه محدودیت گذاشته‌اند، این هم سفسطه است، زیرا محدودیت‌های دسترسی به فضای مجازی در کوتاه‌مدت و برای موضوعات مشخص شاید یکی از راه‌های قابل قبولی باشد ولی تداوم آن برای سال‌ها و توسعه آن به همه موارد جز نابودی اینترنت هیچ اثر دیگری ندارد.

جالب اینکه تاکنون یک گزارش مستند از چگونگی جاسوسی یا جمع‌آوری اطلاعات از این فضا یا تولید نشده یا در دسترس کارشناسان قرار نگرفته است. البته گزارش مقابل آن که کلا فیلترینگ را زیانبار میداند در دسترس است. اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم باید بگوییم که تاکید بر واتس‌آپ و سایر شبکه‌های اجتماعی به عنوان مجرای جاسوسی و کوشش برای فیلترینگ، تامین‌کننده منافع مادی آنان است، همچنین به نوعی ایز گم کردن و آدرس غلط دادن است که حواس‌های همه از شناسایی مجاری اصلی جاسوسی باز بمانند. شورای عالی مجازی منطقا باید در زمینه آسیب‌شناسی سرطان فیلترینگ و زیان‌های امنیتی میکروب‌های وی.پی.ان فروش حساس باشد و برای صیانت از این فضا وارد عرصه شود ولی متاسفانه و در عمل خواسته یا ناخواسته نقش حامی آنها را بازی کرده و با ایجاد شبهاتی پای در همان راهی میگذارد که مطلوب محیط جاسوسی و جاسوس‌پروری، یعنی فیلترینگ است. این شورا متاسفانه در یک‌سال گذشته هیچ اقدامی موثر برای فیلترینگ نکرده و فقط رفع فیلتر دو پلتفرم (واتس‌آپ و گوگل‌پلی) را آن هم تحت فشار افکار عمومی پذیرفته است که در مورد واتس‌آپ نیز دوباره دارد به تنظیمات کارخانه برمیگردد.

به نظر میرسد که آقای رییس‌جمهور باید بدون فوت وقت درخواست تغییرات اساسی در این شورا را بدهند. مختصر اینکه مبارزه با وی.پی.ان و عوارض آن، موضوع داشتن و نداشتن اینترنت است. وی.پی.ان مثل یک موجود زنده است که با فضولات خود بستر اینترنت را آلوده میکند. اگر بخواهیم با این اهداف وی.پی.ان نداشته باشیم باید اینترنت را ببندیم و اگر بخواهیم به فیلترینگ ادامه دهیم، باید تبعات سنگین آن علیه منافع ملی و مردم را تحمل کنیم. تبعاتی که در ادامه سنگین‌تر هم خواهد شد.
در پایان میپرسیم؛ این چه سیاستی است که هم‌اکنون تلگرام فیلتر است ولی ۵۵ میلیون کاربر ایرانی دارد؟ و صدای هیچ فیلترکننده‌ای هم در نمیآید؟ آیا این خاک پاشیدن بر واقعیت و سیاستگذاری نیست؟ بله؛ آقای رییس‌جمهور!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا