«عشق پسر عمه» کار دست زن شوهردار داد
زن جوانی که پس از سالها مبارزه با مخالفتهای خانوادگی برای رسیدن به عشق قدیمی و ممنوعه خود (پسرعمهاش) ازدواج کرده بود، اکنون زندگیاش بر اثر دخالتهای مادرشوهر، مشکلات مالی، اعتیاد همسرش به شیشه و خشونتهای مکرر به ویرانی کشیده شده است.

به گزارش گروه رسانه ای اول فارس ، سرنوشت تلخ یک عشق قدیمی و ممنوعه، زندگی زن جوانی را در مشهد به ویرانی کشاند. این زن که پس از سالها مبارزه با مخالفتهای خانوادگی توانسته بود با پسرعمه مورد علاقهاش ازدواج کند، اکنون به دلیل اعتیاد همسرش به ماده مخدر شیشه و خشونتهای مکرر، برای نجات جان دختر خردسالش، تصمیم به جدایی گرفته و به پلیس پناه برده است.
عشق طبقاتی و ازدواج پنهان
زن جوان در تشریح قصه زندگی گفت که در ۱۸ سالگی دل در گرو «هادی»، پسرعمهاش، داشت. با وجود علاقه متقابل، خانواده متمول عمه به دلیل اختلاف طبقاتی و پایینتر دانستن شأن دختر، با ازدواج آنها به شدت مخالفت کردند.
سالها بعد، هادی با دختری «همسطح» خانوادهاش ازدواج کرد، اما این زندگی تنها چند سال دوام آورد و به دلیل ادامه عشق قدیمی، شکست خورد. زن جوان میگوید: «من و هادی یک سال بعد از جدایی او، با اصرار خودش ازدواج کردیم. آن روزها فکر میکردم به آرزویم رسیدهام و میتوانم زندگی جدیدی بسازم.»
سایه مادرشوهر و متهم شدن به ویرانی
شیرینی زندگی مشترک آنها یک سال بیشتر دوام نیاورد و دخالتهای شدید مادرشوهر آرامش را از خانه گرفت. پس از تولد دخترشان، وضعیت بدتر شد. هادی به دلیل مشکلات مالی و رونق نداشتن کار، روزبهروز عصبیتر میشد و کمکم کتککاری وارد زندگیشان شد.
در اوج عصبانیت، هادی با نیش و کنایه، همسرش را متهم به تباهی آیندهاش میکرد: «تو باعث شدی زندگی خوبم از هم بپاشد… اگر نبود عشق قدیمیات الان خوشبخت بودم.» این جملات زهرآلود، زن را که فکر میکرد برای عشقش جنگیده، متهم ردیف اول ویرانی کرده بود.
سقوط به باتلاق شیشه و پشیمانی از لجاجت
به تدریج حقیقت تلختری نمایان شد: هادی گرفتار مواد مخدر «شیشه» شده بود. همان مردی که روزی برای عشق جنگیده بود، اکنون خود و خانوادهاش را رها کرده بود. زن جوان میگوید: «چشمهایش همیشه بی قرار بود، دستهایش میلرزید. من احساس میکردم در قفسی گیر افتادهام که هیچ دری ندارد.»
این زن پس از سالها تحمل بیاحترامی و ناامنی، اکنون به نقطه پایان رسیده و تصمیم قطعی برای جدایی گرفته است. او با پشیمانی اظهار کرد: «میدانم خیلیها مرا سرزنش میکنند. راست میگویند؛ اگر آن روزها من و هادی با لجاجت دنبال عشق ممنوعمان نمیرفتیم، شاید امروز نه من اینقدر زخم خورده بودم، نه او اینقدر ویران.» او با بیان اینکه زندگی همسر اول هادی، زندگی خودشان و زندگی کودکی که تقصیری ندارد، خراب شده است، پایان سرنوشت خود را جدایی و پشیمانی عنوان کرد.
ارجاع پرونده به دایره مددکاری
این گزارش حاکی است: با دستور ویژه و راهنماییهای سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد)، رسیدگی به پرونده این زن جوان و ارائه مشاورههای تخصصی به کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شده است.
عضو کانال تلگرام اول فارسی شوید
عضو کانال واتساپ اول فارسی شوید